loading...
لاویها - بهترین سایت عاشقانه | لاوی ها | رمان | چت روم | داستان | اس ام اس | عکس | آهنگ | کلیپ | کارت پستال | دانلود | لاو | Loveha.iR
اعلانات
- این سایت ( عــاشــقــانــه هـا ) در ستــاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی ثـبـت شده است.
- مطالب درخواستی خود را در قسمت تماس با ما مطرح کنید.

- کپـی برداری از مطالب سایت فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

- درخواست فعال سازی اشتراک VIP جهت غیر فعال شدن تبلیغات
- اس ام اس های خود را برای درج در سایت، به شماره 98900000000 ارسال کنید.

- هواداران عاشقانه ها ، سایت رو با نام بهترین سایت عاشقانه در وب خود لینک کنند !  

خرید شارژ ایرانسل ، همراه اول ، تالیا


فروشگاه اینترنتی کارت شارژ لاوی ها برای خرید آنلاین شارژ ایرانسل ، شارژ همراه اول، شارژ تالیا  ,و شارژ رایتل با هدف آسان سازی خرید شارژ برای شما عزیزان راه اندازی شد. از این پس میتوانید شارژ خود را از طریق این سامانه به نشانی http://sharj-loveha.orq.ir خرید نمایید. از خصوصیات این سیستم می‌توان به پرداخت کاملاً امن اینترنتی و خرید از طریق کارت های بانکی عضو شتاب و همرا با قرعه کشی روزانه بین کاربران اشاره کرد. امیدواریم با استقبال شما عزیزان از این بخش و حمایت مالی ، ما را در هرچه بهتر کردن کیفیت روند رو به رشد لاوی ها یاری نمایید.


آخرین ارسال های انجمن
روزبه احتشامی بازدید : 1430 1392/05/20 نظرات (11)
داستان دختر ساله16
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. بقیه ی داستان در ادامه مطلب..
 
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت...
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.
در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.
دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.
دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.
ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟
پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.
چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.
مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟
پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.
مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟
پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟
کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::
معناي خوشبختي اين است كه در دنيا كسي هست كه بي اعتنا به نتيجه، دوستت دارد...
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط madmazel.F در تاریخ 1393/03/20 و 13:49 دقیقه ارسال شده است

فکر کنم سرگذشت منم همین بشه ااااااااااییییییییییییییییییییییی خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخدددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کاشکی کسی که تمام عمرمه این عشقو بفهمه درکم کنه اااااااای کاااااااااااااااااااااااااااااششششششششششششششششششششکلکشکلکشکلک

این نظر توسط علی سهرابی در تاریخ 1392/07/15 و 17:48 دقیقه ارسال شده است

بازم صد رحمت به معرفت خارجی ها ما که اینجا هیچ معرفتی از هیچ بشری ندیدیمشکلک
پاسخ : اینجوری که فکر میکنی هم نیست بستگی به آدمش داره، خیلی از ایرانیام همینطور هستن علی جان شکلک

این نظر توسط روزبه در تاریخ 1392/06/19 و 1:13 دقیقه ارسال شده است


پاسخ : mc farzaneH torshi ham mikhoram شکلک

این نظر توسط farzaneh در تاریخ 1392/06/19 و 1:02 دقیقه ارسال شده است

torshi nakhoriiye chizi mishiشکلک

این نظر توسط روزبه در تاریخ 1392/05/23 و 14:48 دقیقه ارسال شده است

پاسخ : چقد تو چیز هستی ساراااا
شکلکشکلکشکلک

این نظر توسط saaraa در تاریخ 1392/05/23 و 13:58 دقیقه ارسال شده است

طولانی بود تا نصفش خوندم،معلومه قشنگه،تهشم هندی تموم میشه:d

این نظر توسط لیلا در تاریخ 1392/05/23 و 8:25 دقیقه ارسال شده است

هرچه انسانها را بیشتر می شناسیم
دوست داشتن آنها مشکل تر می شود .

اوریانا فالاچی

این نظر توسط روزبه احتشامی در تاریخ 1392/05/20 و 20:46 دقیقه ارسال شده است

پاسخ : aji mofideh
شکلکشکلک

این نظر توسط روزبه احتشامی در تاریخ 1392/05/20 و 20:44 دقیقه ارسال شده است

پاسخ : khahesh setare
شکلک

این نظر توسط aJii M0o0fide در تاریخ 1392/05/20 و 16:44 دقیقه ارسال شده است


بهونه که می گیره

نق که میزنه

بی حوصله که میشه

یعنی دل تنـــگه

قهر که می کنه

لوس که میشه

یعنی بی تابه

یعنی کم دارتت

به همین سادگی!!!

زیاد پیچیده نیست

فهمیدنِ حالِ زنی که عــاشق شده...
شکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
1 2 صفحه بعد
خرید شارژ ایرانسل ، همراه اول ، تالیا


فروشگاه اینترنتی کارت شارژ لاوی ها برای خرید آنلاین شارژ ایرانسل ، شارژ همراه اول، شارژ تالیا  ,و شارژ رایتل با هدف آسان سازی خرید شارژ برای شما عزیزان راه اندازی شد. از این پس میتوانید شارژ خود را از طریق این سامانه به نشانی http://sharj-loveha.orq.ir خرید نمایید. از خصوصیات این سیستم می‌توان به پرداخت کاملاً امن اینترنتی و خرید از طریق کارت های بانکی عضو شتاب و همرا با قرعه کشی روزانه بین کاربران اشاره کرد. امیدواریم با استقبال شما عزیزان از این بخش و حمایت مالی ، ما را در هرچه بهتر کردن کیفیت روند رو به رشد لاوی ها یاری نمایید.


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • تبلیغات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 264
  • کل نظرات : 269
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 139
  • آی پی امروز : 145
  • آی پی دیروز : 152
  • بازدید امروز : 720
  • باردید دیروز : 492
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,212
  • بازدید ماه : 8,700
  • بازدید سال : 61,259
  • بازدید کلی : 1,137,189
  • سامانه شارژ آنلاین
    صفحات ویژه
    شما هم بنویسید